-
امشب دلم آرزوی تو دارد
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 11:06
امشب دلم آروزی تودارد. نجوا کنان و بی آرام ,خوش با خدایش , می نالد و گفتگوی تو دارد. تو, آنچه در خواب بینند پوشیده در پرده خیال آفرینند. توآنچه در قصه خوانند تو آنچه بی اختیارند پیشش و آنچه خواهند ونامش ندانند امشب دلم آرزوی تو دارد...
-
شاملو
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 10:28
چشمه ساری در دل و آب شاری در کف آفتابی در نگاه و فرشته ئی در پیراهن, از انسان که توئی قصه ها می توانم کرد غم نان اگر بگذارد... احمد شاملو
-
شاملو
جمعه 30 مهرماه سال 1389 20:07
باید ایستاد و فرود آمد بر آستان دری که کوبه ندارد چرا که اگر به گاه آمده باشی دربان به انتظار توست و اگر بی گاه به در کوفتن ات پاسخی نمی آید.
-
فریدون مشیری
جمعه 30 مهرماه سال 1389 15:43
دل من دیر زمانی است که می پندارد: دوستی نیز گلی است مثل نیلوفر و ناز, ساقه ترد ظریفی دارد. بی گمان سنگدل است آنکه روا می دارد, جان این ساقه نازک را دانسته بیازارد!
-
مهدی اخوان ثالث
جمعه 30 مهرماه سال 1389 11:14
لحظه دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام ، مستم باز می لرزد دلم دستم باز گویی در هوای دیگری هستم های نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ ! های نپریشی زلفکم را ، دست ! آبرویم را نریزی دل ! لحظه دیدار نزدیک است .
-
زندگی
جمعه 30 مهرماه سال 1389 10:04
زندگی رسم خوشایندی ست، زندگی بال و پری دارد به وسعت مرگ، پرشی دارد اندازه ی عشق، زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود.
-
سه چیز...........
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 23:03
سه چیز در زندگی هیچگاه باز نمی گردند: زمان، کلمات و موقعیت ها. سه چیز در زندگی هیچگاه نباید از دست بروند: آرامش، امید و صداقت. سه چیز در زندگی هیچگاه قطعی نیستند: رؤیا ها ، موفقیت و شانس . سه چیز در زندگی از با ارزش ترین ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان
-
مارگوت بیکل
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 20:18
پس از سفرهای بسیار و عبور از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیز بر آنم که در کنار تو لنگر افکنم بادبادن برچینم، پارو وانهم سکان رها کنم به خلوت لنگرگاهت درآیم و در کنارت پهلو گیرم آغوشت را بازیابم استواری امن زمین را زیر پای خویش
-
خداوندا!!!!!!!!!!!!
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 11:12
خداوندا! تقدیرم را زیبا بنویس. کمک کن آنچه را تو زود می خواهی من دیر نخواهم، و آنچه را تو دیر می خواهی من زود نخواهم. خواب تلخ مرغ مهتاب می خواند . ابری در اتاقم می گرید . گل های چشم پشیمانی می شکفد . در تابوت پنجره ام پیکر مشرق می لولد . مغرب جان می کند، می میرد . گیاه نارنجی خورشید در مرداب اتاقم می روید کم کم...
-
نامه نهم نادر ابراهیمی
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 10:19
عزیز من! روزگاری ست که حتی جوان ھای عاشق نیز قدر مھتاب را نمی دانند. این ما ھستیم که در چنین روزگار دشواری باید نگھبان اعتبار شفاف و پر شکوه ، کھکشان شیری، و شھاب ھای فرو ریزنده باشیم... و شاید نگویی؛ چرا « ؟ در زمانه ای چنین ، چگونه می توان به گزمه رفتن در پرتو ماهِ پُر اندیشید »: شاید بگویی که پاسخ این پرسش را بارھا...
-
راهروی بیمارستان – روز – داخلی
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 07:59
مردی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب. در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل". چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح – با لباس سبز رنگ – از آن خارج می شود. مرد نفسش را در سینه حبس می کند. دکتر به سمت او می رود. مرد با چهره ای آشفته به او نگاه می کند... دکتر: واقعاً متاسفم، ما...
-
نامه هشتم نادر ابراهیمی
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 16:19
عزیز من! بی پروا به تو می گویم که دوست داشتنی خالصانه ، ھمیشگی، و رو به تزاید، دوست داشتنی ست بسیار دشوار - تا مرزھای ناممکن - اما من نسبت به تو، از پس این مھم دشوار، به آسانی بر آمده ام ؛ چرا که خوبی تو، خوبی خالصانه، ھمیشگی و رو به تزایدی ست که امر دشوار را بر من آسان کرده است و جمیع مرزھای ناممکن را فرو ریخته....
-
آنکه شنید ، آنکه نشنید
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 15:44
مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است... به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است ، آزمایش ساده...
-
نامه هفتم نادر ابراهیمی
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 16:14
عزیز من! مدتی ست می خواھم از تو خواھش کنم بپذیری که بعض شبھای مھتابی ، علیرغم جمیع مشکلات و مشقات، قدری پیاده راه برویم - دوش به دوش ھم -شبگردی، بی شک، بخش ھای فرسوده ی روح را نوسازی می کند و تن را برای تحمل دشواری ھا، پر توان. از این گذشته ، به ھنگام گزمه رفتن ھای شبانه ، ما فرصت حرف زدن درباره ی بسیاری چیزھا را پیدا...
-
رابطه دو چشم
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 14:49
Do you know the relation between two eyes? آیا از رابطه دو چشم باهم آگاهی دارید؟ They never see each other....... ... BUT هیچ گاه یکدیگر را نمی بینند They blink together, با هم مژه میزنند They move together با هم حرکت میکنند They cry together با هم اشک میریزنند They see things together باهم می بینند They sleep...
-
راز صدا در صومعه
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 14:06
اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ » رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند . شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای...
-
نامه ششم نادر ابراهیمی
دوشنبه 26 مهرماه سال 1389 10:18
ھمراه ھمدل من! در زندگی ،لحظه ھای سختی وجود دارد؛ لحظه ھای بسیار سخت و طاقت سوزی ، که عبور از درون این لحظه ھا، بدون ضربه زدن به حرمت و قداست زندگی مشترک، به نظر، امری نا ممکن می رسد. ما کوشیده ایم - خدا را شکر - که از قلب این لحظه ھا، بارھا و بار ھا بگذریم، و چیزی را که به معنای حیات ماست و رویای ما، به مخاطره...
-
آبادانی
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 16:12
آبادانیه میگه : دیشب آبادان زلزله 11 ریشتری اومد رفیقش میگه: پس آبادان با خاک یکی شد دیگه ؟ آبادانیه میگه : بع ، ولک ، مگه بچه ها گذاشتن ------------ --------- --------- --------- --------- --------- ------- خبرنگار از یه آبادانی میپرسه ، جمعیت آبادان چقدر هست؟ آبادانی در جواب میپرسه با حومه یا بدون حومه؟ خبرنگار میگه...
-
نامه پنجم نادر ابراهیمی
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 14:27
عزیز من! ». شب عمیق است؛ اما روز از آن ھم عمیق تر است. غم عمیق است اما شادی از آن ھم عمیق تر است « دیگر به یاد نمی آورم که این سخن را در جوانی در جایی خوانده ام ، یا در جوانی، خود، آن را در جایی نوشته ام. اما به ھر حال ، این سخنی ست که آن را بسیار دوست می دارم. دیروز نزدیک غروب، باز دیدمت که غمزده بودی و در خود.من...
-
تناسب اندام دغدغه خیلیهاست که دنبال راهی برای کاهش وزن یا ثابت
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 13:35
متخصصان تغذیه میگویند حفظ تعادل بین میزان انرژی دریافتی و مصرفی، اولین قدمی است که باید برداشت و برای این مهم، دو قانون را باید به خاطر بسپریم؛ اول اینکه روزانه بیش از 2 هزار قدم راه برویم و دوم اینکه 100 کیلوکالری کمتر انرژی دریافت کنیم. برای این کاهش 100تایی، این مطلب، 55 راهکار را آموزش میدهد. 1 شیر کمچرب را به...
-
نامه چهارم نادر ابراهیمی
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 12:01
ھمقدم ھمیشگی من! مطمئن باش ھرگز پیش نخواھد آمد که تو را دانسته بیازارم یا به خشم بیاورم. ھرگز پیش نخواھد آمد. آنچه در چند روز گذشته تو را رنجیده خاطر و دل آزرده کرده است مرا، بسیار بیش از تو به افسردگی کشانده است. و مطمئن باش چنان می روم که بدانم - به دقت - که چه چیز ھا این زمان تو را زخم می زند تا از این پس، حتی نا...
-
گوشی تلفن همراه، کثیفتر از دستشویی!!
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 10:36
تحقیقات جدید، نتایجی داشته است که شاید شما را مجبور کند پس از هر بار دستزدن به گوشی تلفن همراهتان به سراغ آب و صابون بروید! گروهی از محققان به این نتیجه رسیدهاند که باکتریها و میکروبهای روی گوشی تلفن همراه از سنگ دستشویی هم بیشتر است و میتواند افراد را به بیماریهای مختلف دچار کند. بهترین محل برای رشد باکتریها،...
-
نامه خدا به تو
شنبه 24 مهرماه سال 1389 15:58
از: خدا به : تو تاریخ : امروز موضوع : خودت رفرنس نامه : زندگی من خدا هستم امروز می خواهم به تمامی مشکلات تو رسیدگی کنم به کمک تو هم نیازی ندارم پس روز خوبی داشته باشی من دوستت دارم و بخاطر داشته باش وقتی شرایط بنحوی هستند که تو نمی تونی از پس مشکلاتت بربیای اصلا سعی نکن که خودت پی راه حل باشی بلکه اونها را بعهده...
-
نامه سوم نادر ابراهیمی
شنبه 24 مهرماه سال 1389 14:29
بانو،بانوی بخشنده ی بی نیاز من! این قناعت تو،دل مرا عجب می شکند... این چیزی نخواستنت،و با ھر چه که ھست ساختنت... این چشم و دست و زبان توقع نداشتنت، و به آن سوی پرچین نگاه نکردنت... کاش کاری می فرمودی دشوار و نا ممکن، که من به خاطر تو سھل و ممکنش می کردم... کاش چیزی می خواستی مطلقا نا یاب،که من به خاطر تو آن را به...
-
مارگوت بیکل
جمعه 23 مهرماه سال 1389 14:25
گاه آرزو می کنم زورقی باشم برای تو تا بدان جا برمت که میخوهی. زورقی توانا به تحمل باری که بر دوش داری زورقی که هیچگاه واژگون نشود به هر اندازه که ناآرام باشی یا متلاطم باشد دریایی که در آن می رانی اگر می خواهی نگهم داری دوست من از دستم می دهی اگر می خواهی همراهیم کنی دوست من تا انسان آزادی باشم، میان ماهمبستگی یی از...
-
جولیا رابرتز
جمعه 23 مهرماه سال 1389 13:49
من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت." –
-
هلن کلر
جمعه 23 مهرماه سال 1389 13:49
"بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید." –
-
روسو
جمعه 23 مهرماه سال 1389 12:52
می توان حقیقتی را دوست نداشت، اما نمی توان منکر آن شد
-
ویلیام شکسپیر
جمعه 23 مهرماه سال 1389 11:25
کوره را برای دشمنان خودآنقدر سوزان نگذارید که گرمای آن خودتان را بسوزاند.
-
انجیل
جمعه 23 مهرماه سال 1389 10:18
اگرخداباماشد چه کسی می تواند برماباشد.