آسان ترین راه آشنایی ، یک سلام است ولی گرم و صمیمی .
آسان ترین راه قدردانی ، یک تشکر ساده است ولی خالص و صمیمانه .
آسان ترین راه عذر خواهی عدم تکرار اشتباه قبلی است .
آسان ترین راه ابراز عشق ، به زبان آوردن آن است .
آسان ترین راه رسیدن به هدف ، خط مستقیم است .
آسان ترین راه پول در آوردن آن است که همواره در کارت رعایت انصاف را بکنی .
آسان ترین راه احترام ، اجتناب از گزافه گویی و گنده گویی است .
آسان ترین راه جلب محبت آن است که تو نیز متقابلا عشق بورزی و محبت کنی .
آسان ترین راه مبارزه با مشکلات روبه روشدن با آن هاست نه فرار .
آسان ترین راه رسیدن به آرامش آن است که سالم و بی غل و غش زندگی کنی .
آسان ترین دوستی همیشه بهترین دوستی نیست ، این را به خاطر بسپار .
آسان ترین بحث ، بحث درباره چیزهای خوب و امیدوار کننده است .
آسان ترین برد ، آن است که خود را از پیش بازنده ندانی .
ساده ترین راه خوب زیستن ، ساده زیستن است .
آسان ترین راه دوری از گناه آن است که همیشه بدانی چیزی به نام وجدان داری .
ساده ترین و در عین حال با ارزش ترین عشق ، بی ریاترین آن است .
آسان ترین راه بودن ، آن است که حس بودن همیشه در وجودت شعله ور باشد .
آسان ترین راه راحت بودن آن است که خودت را همان طور که هستی بپذیری و در همه حال خودت باشی .
و بالاخره ساده ترین راه خوشبخت زیستن آن است که همان طور که برای خودت ارزش قایلی برای دیگران نیز ارزش قایل شوی
بدون توجه به موقعیت طرف مقابل .
حالا کمی مکث کنید و ببینید به همین راحتی می توانید آسان و ساده روزگار را به خوشی سپری کنید .
رایگ هایپر؛ نویسنده، محقق، مقالهنویس، مجری رادیو و تلویزیون و یک سخنران حرفهای است. در ۲۵ سال گذشته، او با کارهایش بهعنوان یک کارشناس حرفهای موفقیت در حوزههای شخصی و اجتماعی معرفی شده. هاپیر یک سایت هم درباره سخنرانی موثر دارد که در آن نوشته: آ«من خواستهام بخشهای مهم کتابهای کمکی که تا به حال خواندهام و تجربههایی که در زندگیام داشتهام را به صورت ۴۰ نکته کلیدی فشرده کنم و در اختیار دیگران بگذارم تا در هر زمان بتوانند آن را بخوانند. مطمئنا کتابهایی که در سطح جهانی فروخته میشوند و درباره خودیاری هستند ممکن است برای بعضیها قابل استفاده باشند ولی من مایلم چیزی بنویسم که برای همه مفید واقع شود.آ» حالا این شما و این هم ۴۰ توصیه کرایگ هایپر. بخوانید و قضاوت کنید.
۱) فرصتهایی را میبینند و پیدا میکنند که دیگران آنها را نمیبینند.
۲) از مشکلات درس میگیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را میبینند.
۳) روی راهحلها تمرکز میکنند.
۴) هوشیارانه و روشمندانه موفقیتشان را میسازند، در زمانی که دیگران آرزو میکنند موفقیت به سراغشان آید.
۵) مثل بقیه ترسهایی دارند ولی اجازه نمیدهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.
۶) سوالات درستی از خود میپرسند. سوالهایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار میدهد.
۷) به ندرت از چیزی شکایت میکنند و انرژیشان را به خاطر آن از دست نمیدهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفیبافی و بیثمر بودن است.
۸) سرزنش نمیکنند (واقعا فایدهاش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده میگیرند.
۹) وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیتشان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیتشان پیدا میکنند و بیشتر از ظرفیتشان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده میکنند.
۱۰) همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامهریزی میکنند و فکر میکنند تا وقتی که کارشان را انجام میدهند استرس کمتری داشته باشند.
۱۱) خودشان را با افرادی که با آنها همفکر هستند متحد میکنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را میدانند.
۱۲) بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرتانگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب میکنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمیگذارند زندگیشان اتوماتیکوار سپری شود.
۱۳) به وضوح و دقیقا میدانند که چه چیزی در زندگی میخواهند و چه نمیخواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی میکنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.
۱۴) بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری میکنند.
۱۵) در انجام کارهایشان امروز و فردا نمیکنند و زندگیشان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمیدهند.
۱۶) آنها دانشآموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار میکنند. آنها از راههای مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد میگیرند.
۱۷) همیشه نیمه پر لیوان را میبینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.
۱۸) دقیقا میدانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگیشان را با از شاخهای به شاخهای دیگر پریدن از دست نمیدهند.
۱۹) ریسکهای حسابشدهای انجام میدهند؛ ریسکهای مالی، احساسی و شغلی.
۲۰) با مشکلات و چالشهایی که برایشان پیش میآید سریع و تاثیرگذار روبهرو میشوند و هیچوقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمیکنند. با چالشها روبهرو میشوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره میبرند.
۲۱) منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمیمانند تا آیندهشان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان میسازند.
۲۲) وقتی بیشتر مردم کاری نمیکنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل میکنند.
۲۳) بیشتر از افراد معمولی روی احساساتشان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچگاه برده احساساتشان نمیشوند.
۲۴) ارتباطگرهای خوبی هستند و روی رابطهها کار میکنند.
۲۵) برای زندگیشان برنامه دارند و سعی میکنند برنامهشان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامهریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.
۲۶) در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی میخواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را میفهمند.
۲۷) ارزشهای زندگیشان معلوم است و زندگیشان را روی همان ارزشها بنا میکنند.
۲۸) تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، میدانند که پول و موفقیت مترادف نیستند. آنها میدانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلیها خیال میکنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافتهاند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.
۲۹) اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کردهاند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را میروند که کمتر کسی میتواند برود، شاد میشوند.
۳۰) از خودشان مطمئن هستند و به احساسات ناشی از اینکه کجا زندگی میکنند و چه دارند و چه طور به نظر میرسند، توجهی ندارند.
۳۱) دست و دل باز و مهربان هستند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا به خواستههایشان برسند خوشحال میشوند.
۳۲) متواضع هستند و اشتباهاتشان را با خوشحالی میپذیرند و به راحتی عذرخواهی میکنند. آنها از تواناییهایشان خاطر جمع هستند ولی به آن مغرور نمیشوند. آنها خوشحال میشوند که از دیگران بیاموزند و از اینکه به دیگران کمک میکنند تا خوب به نظر برسند بیشتر از کسب افتخارات شخصیشان لذت میبرند.
۳۳) انعطافپذیر هستند و تغییر را غنیمت میشمارند. وقتی وضعیتی پیش میآید که عادتها و آسایش روزمرهشان را بر هم میزند از آن استقبال میکنند و با آغوش باز وضعیت جدید و ناشناس را میپذیرند.
۳۴) همیشه سلامت جسمانی خودشان را در وضعیت مطلوبی نگه میدارند و میدانند که بدنشان خانهای است که در آن زندگی میکنند و به همین خاطر، سلامت جسمانی برای آنها خیلی مهم است.
۳۵) موتور بزرگ و پرقدرتی دارند. سخت کار میکنند و تنبلی نمیکنند.
۳۶) همیشه منتظر بازتاب کارهایشان هستند.
۳۷) با افراد بدذات و غیرموجه نشست و برخاست نمیکنند.
۳۸) وقتشان و انرژیشان را روی وضعیتهایی که از کنترلشان خارج است صرف نمیکنند.
۳۹) کلید خاموش روشن دارند. میدانند چگونه استراحت کنند و ریلکس شوند. از زندگیشان لذت میبرند و سرگرم میشوند.
۴۰) آموختههایشان را تمرین میکنند. درباره تئوریهای عجیب و غریب خیالبافی نمیکنند بلکه واقعبینانه زندگی میکنند.
1- ازدواج: مطالعات نشان می دهد که درصد مرگ و میر در افراد مجرد به طور بارزی بیشتر از افراد متاهل می باشد.
2-
قهقهه زدن: محققان می گویند که خنده بهترین دارو است که موجب ارتقا پاسخ
ایمنی ، کاهش قند خون ، افزایش جریان اکسیژن در بدن و بهبود کیفیت خواب می
شود. جریان متوسط خون در هنگام خندیدن و بعد از آن 22% افزایش می یابد .
در حالیکه استرس های روحی جریان خون را 35% کاهش می دهد.
3- داشتن
حیوان خانگی: فعالیت بدنی ناشی از مراقبت از این حیوانات یکی از راه های
حفظ سلامت است. بعلاوه محبت کردن ویا تماشای حرکات جالب حیوانات منجر به
آرامش انسانها می شود و آنها دنیای بیرون از خود را نیز تماشا می کنند.
4-
ترک سیگار: افرادی که سیگار می کشند تقریبا 13 سال شانس زندگی را از دست
می دهند. بعلاوه انواع بیماری های مزمن ناشی از مصرف سیگار نیز کیفیت عمر
باقی مانده را کاهش می دهد.
5- ورزش بیشتر: ورزش باعث تقویت قلب و
افزایش پمپ خون می شود . کلسترول و فشار خون کاهش می یابد. عامل پیشگیری و
کنترل دیابت است. ماهیچه ها و استخوانها را تقویت می کند. آیا همه این
مدارک کافی نیست تا گویای مزیت واقعی ورزش برای سلامت فرد باشد.
6-
فعالیت مغزی: بازی شطرنج، مطالعه روزنامه، حل جدول از جمله فعالیت های
مثبت مغز است. فعالیت های مغزی مانع از بروز آلزایمر می شود.
7-
کمتر در معرض نورخورشید قرار گیرید: استفاده از کرم ضد آفتاب، عینک دودی
و کلاه لبه پهن مانع از آسیب های ناشی از نور خورشید می شود و احتمال
بروزسرطان پوست (شایع ترین نوع سرطان) را کاهش می دهد.
8- ملاقات
پزشک: ملاقات منظم پزشک عمومی می تواند شانس زندگی سالم را افزایش دهد.
زیرا انجام معاینات توصیه شده توسط پزشک ، پیشگیری به موقع از بروز انواع
بیماری ها را میسر می کند.
9- خوردن ماهی: خوردن حداقل دو وعده
غذایی ماهی در هفته بسیار مفید است. زیرا احتمال مرگ ناشی از بیماری قلبی
را کاهش می دهد. مانع از لخته شدن خون، کاهش مقدار چربی و احتمال چاقی می
شود. بعلاوه سرشار از مواد مغذی مثل سلنیوم، پروتئین و آنتی اکسیدان می
باشد.
10- خوردن میوه ها و سبزیجات تازه: بروکلی ، کلم، موز و سایر
میوه ها و سبزیجات سرشار از ویتامین ، مواد معدنی ، فیبر و آنتی اکسیدان
می باشد.
11- تماس فیزیکی (در آغوش گرفتن): زوجهایی که برای
مدتی تماس فیزیکی ساده مثل در آغوش گرفتن یا دست در دست برقرار می کنند
کمتر دچار مشکلات قلبی و افزایش فشار خون می شوند.
12- کاهش مصرف الکل : زیاده روی در مصرف الکل شانس زندگی بیشتر را کاهش می دهد.
13- خواب کافی: خواب کمتر از 6 ساعت در شب تاثیر منفی بر سلامت فرد دارد و احتمال بروز دیابت را افزایش می دهد.
14- خوش بینی و تفکر مثبت: شانس زندگی افراد دارای این خصلت 19% افزایش می یابد. این چنین افرادی کمتررنج می برند.
15- کاهش مصرف چربی: غذاهای کم چرب احتمال بروز بیماری های قلبی را کاهش می دهد.
16-
مراجعه به دندانپزشک: مراجعه مرتب به دندانپزشکی و معاینه دندانها از بروز
انواع بیماری های دهان و دندان جلوگیری می کند. زیرا این بیماری ها به
نوبه خود منجر به بروز بیماری های تنفسی و قلبی می شود.
17- کنترل
استرس : کنترل استرس به هر طریق ممکن مثل دریافت مشاوره ، مدیتیشن و یا
ورزش شانس زندگی را افزایش می دهد. استرس باعث کاهش جریان خون ، افزایش
کلسترول ، کاهش فعالیت مغزی و ضعف سیستم ایمنی می شود.
18- برگشت به مدرسه: ادامه تحصیل و یا آموزش مداوم در زندگی کیفیت زندگی سالم را ارتقا می دهد.
19-
خوردن ویتامین ها: ویتامین های مختلف مانع از بروز بیماری های قلبی
میشود.یکی مولتی ویتامین خوب حاوی مواد معدنی ، آمینو اسید، عصاره گیاهی و
سایر مواد مغذی است.
20- نوشیدن چای: نوشیدن چای سبز احتمال بیماری های قلبی- عروقی را کاهش می دهد
حیوانات نیز بر اساس آزمایشهایی که انجام گرفته است خواب میبینند، همچنین تحقیقات علمی نشان داده اند، افرادی که مادرزاد نابینا هستند و هرگز بینایی نداشته اند، در هنگام خواب رویاهای تصویری نمیبینند، زیرا مغز این افراد با دیدن آشنا نیست و تجربه آنرا ندارند، این افراد رویا را با سایر حس های بدنشان تجربه میکنند، مثلا آنرا لمس میکنند یا میشنوند یا می بویند. در مورد اینکه چرا انسانها خواب میبینند تئوریهای مختلفی وجود دارد.
کارل یانگ معتقد بود رویا دیدن برخواسته از ضمیر خودآگاه انسان است که تلاش میکند مشکلات ما را که در حال بیداری با آن روبرو هستیم حل کند و مسائل مختلف را پردازش کند. اما چیره ترین تئوری موجود برای توضیح خواب مربوط به آلان هابسون و رابرت مک کارلی است که خواب دیدن نتیجه برانگیزشهای تصادفی مغز است که حافظه های باقی مانده از آثار تجربیات حسی پیشین را بویژه از بخش حافظه موقت مغز که دسترسی سریعتر و آسانتری به آن مقدور است بازپردازش میکند.
استرس، افسردگی، و ضربه های روحی بطور مستقیم خواب را مورد تاثیر قرار میدهند. رویاها را همچنین میتوان با فکر کردن قبل از خواب تحت تاثیر قرار داد، یعنی برخی از خوابها راجع به موضوعاتی هستند که انسانها راجع به آن موضوعات فکر کرده اند.
خواب هر شخص تا حدود زیادی محدود به دانش و اطلاعات او از محیط اطرافش نیز هست. معمولا گفتگوهایی که در خواب بین انسان و سایرین رد و بدل میشود به زبان مادری انسان یا زبانهایی که بر آنها تسلط دارند انجام میگیرد.
رویاهای انسان از آنجا که برخواسته از مغز وی است و متاثر از وضعیت جسمانی و روحانی او است میتواند بیانگر شرایط روحی و حتی جسمی افراد باشد، از این رو است که روانشناسان علاقه مند هستند خوابهای بیماران خود را بررسی کنند. لذا تعبیر علمی خواب برای دریافتن شرایط درونی انسانها مسئله ای مورد قبول روانشناسان است. این البته به معنی اعتبار تعبیر خواب برای پیش بینی آینده نیست، و هر خوابی باید برای شخصی که آنرا دیده است تعبیر شود نه اینکه مسئله ای برای همه یک معنی را داشته باشد، مثلا برای کسی که در باغ وحش کار میکند دیدن یک فیل در خواب میتواند معنی متفاوتی با کودکی که اسباب بازی اش یک فیل پلاستیکی است داشته باشد.
قوه عقلانیت و هوشیاری انسانها در هنگام خواب دیدن نیز فعال است، اگر چه به اندازه زمان بیداری فعال نیست و این خود بخود باعث میشود برخی از فکرهای انسان تا حدودی منطقی باشند؛ با این حساب واقعی از آب در آمدن برخی از خوابها هرگز عجیب نیست، زیرا این خوابها نتیجه عقلانیت انسان هستند و عقلانیت انسانها در برخی موارد میتواند چیزهایی را از روی دانسته ها پیش بینی کند.بعنوان مثال کاملاً طبیعی است اگر شخصی قرار باشد در یک جلسه امتحان شرکت کند و شب قبل از امتحان خواب ببیند که فردا سر موقع از خواب بلند نشده است، حال اگر فردا واقعاً از خواب بیدار نشود و این رویای او به حقیقت بپیوندد هیچ اتفاق عجیبی نیافتاده است. شرایط محیط و اطلاعاتی که شخص از محیط دریافت کرده است باعث میشود او نگران این باشد که فردا خواب بماند، در نتیجه از آنجا که در مواردی خرد سلیم انسان در دیدن خوابها بی تاثیر نیست، اتفاق افتادن آن خوابها ابدا چیز غیر طبیعی نیست. اگر شخصی پدر پیری داشته باشد این کاملاً طبیعی است که خواب ببیند او مرده است زیرا چنین چیزی کاملاً محتمل است، همه انسانها احتمال میدهند که افراد پیر و فرسوده فوت شوند. اگر شما در طول زندگی خود در مورد 500 نفر خواب ببینید که مرده اند و بطور اتفاقی 2 نفر از آنها بمیرند این ابداً جای تعجب ندارد. همچنین است اگر شخصی علاقه مند باشد امام زمان را در خواب ببیند. اگر این اتفاق واقعاً در خواب رخ بدهد ابداً تعجبی ندارد.
مسئله دوم که باید به آن توجه کرد همان قضیه دژاوو است که در مورد علت آن بطور کامل توضیح داده شد.
از آنجا که هر انسانی بر اساس تحقیق هر شب حدوداً دویست و پنجاه موضوع را در خواب میبیند. اگر فرض کنیم احتمال به حقیقت پیوستن یک رویا یک بر روی یک میلیون باشد، با توجه به جمعیت شش میلیاردی فعلی کره زمین در هر شبانه روز رویای بیش از یک و نیم میلیون نفر بر روی کره زمین به حقیقت خواهد پیوست. لذا بر اساس تئوری احتمال ریاضی این ابداً عجیب نیست اگر شخص در تمامی دوران حیات خود 100 بار واقعا خوابی را ببیند که آن خواب به واقعیت بپیوندد. البته باید توجه کرد که در یک رابطه احتمال باید احتمال اتفاق افتادن هریک از حالت ها باهم برابر باشد که باتوجه به مسئله اول که بیان شد چنین چیزی در مورد رویاها صدق نمیکند زیرا رویاها کاملا جهت دار و تولید شده توسط مغز هستند. لذا درصورتیکه احتمال وقوع اتفاقی بسیار پایین باشد ولی تعداد آزمایش ها زیاد باشد آن اتفاق بسیار اتفاق خواهد افتاد.