-
نامه هیجدهم نادر ابراهیمی
شنبه 8 آبانماه سال 1389 14:26
بانوی ارجمند من! » : دیروز، شنیدم که در تأیید سخن دوستی که از بد روزگار می نالید، ناخواسته و به ھمدردی می گفتی »... بله...درست است. زندگی، واقعاً، خسته کننده، کسالت آور، و یکنواخت شده است اما این درست نیست عزیز من، اصلاً درست نیست. مستقل از انسان و آنچه که انسان می کند، در جستجوی چیزی در ذات زندگی نباید بود. بگذر!...
-
بیل گیتس
شنبه 8 آبانماه سال 1389 12:54
هر گاه خبر های بد را به عنوان یک نیاز به تغییر و نه یک خبر منفی پذیرفتید شما از آن شکست نخورده اید بلکه از آن چیزهای تازه آموخته اید
-
جولیا رابرتز
شنبه 8 آبانماه سال 1389 11:39
"من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت."
-
پائولو کوئیلو
شنبه 8 آبانماه سال 1389 09:35
قلبی که به جستجوی رویاهایش برود هرگز رنج نخواهد کشید زیرا هر لحظه از این جستجو یک قدم نزدیک شدن به خدا و ابدیت است
-
نامه هفدهم نادر ابراهیمی
شنبه 8 آبانماه سال 1389 07:49
عزیز من! گھگاه، در لحظه ھای پریشان حالی، می اندیشم که چه چیز ممکن است عشق را به کینه، دوست داشتن را به بیزاری، و محبت را به نفرت تبدیل کند... راستش، اگر پای شخصیت ھای داستانھایم در میان باشد، امکاناتی برای چنین تبدیل ھای مصیبت باری به ذھنم می آید - گر چه ھنوز ، ھیچ یک از آنھا را رغبت نکرده ام که باور کنم و به کار...
-
ویلیام شکسپیر
جمعه 7 آبانماه سال 1389 21:45
گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آن ها که می هراسند بسیار تند، بر آن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی، و بر آن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است. اما، برآن ها که عشق می ورزند، زمان راآغاز و پایانی نیست
-
نامه شانزدهم نادر ابراهیمی
جمعه 7 آبانماه سال 1389 20:33
ھمگام من در این سفر پر خاطره ی پر مخاطره! بارھا گفته ام، و تو خوب می دانی، که ارزش نھایی ھر زندگی در حضور لحظه ھای سرشار از احساس خوشبختی در آن است. در یکنواختی و سکون، ھیچ چیز وجود ندارد چه رسد به خوشبختی که ناگزیر ، از پویشی دائمی سرچشمه می گیرد. ما نباید بگذاریم که ھیچ جزئی از زندگی مان در دام تکرار، گرفتار شود....
-
میعاد
جمعه 7 آبانماه سال 1389 19:02
وقتی که هیچ چیز نداری وقتی که دست هایت ویرانه هایی هستند بی هیچ انتظاری حتی بی هیچ حسرتی دیگر چه بیم انکه تو را افتاب و ماه ننوازند؟ وقتی میعادی نباشد رفتن چرا؟؟؟؟؟؟؟ دکتر شریعتی
-
شاندل
جمعه 7 آبانماه سال 1389 15:19
حرفهایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم وحرفهایی هست برای نگفتن حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند وسرمایه ماورائی هر کس حرفهایی است که برای نگفتن دارد حرفهایی که پاره های بودن آدمی اندو بیان نمی شوند مگر آنکه مخاطب خویش را بیابند.
-
نامه پانزدهم نادر ابراهیمی
جمعه 7 آبانماه سال 1389 12:37
من! دیروز عصر که دیدم رنجیده و بر افروخته درباره ی ارزشھای انقلاب با دوستی سخن می گویی ؛ اما رنجیدگی و بر افروختگی را به بیان خود منتقل نمی کنی ، شلاقی و درد آور، زھر آلود و زخم زننده سخن نمی گویی، و نمی کوشی که به دلیل به خشم آمدنت، او را به خشم بیاوری، احساس کردم که چه تفاوت عظیمی میان شیوه ھای ما - تو و من - در...
-
نامه عاشقانه نیما
جمعه 7 آبانماه سال 1389 10:29
عزیزم قلب من رو به تو پرواز می کند ... مرا ببخش ! از این جرم بزرگ که دوستی است و جنایت ها به مکافات آن رخ می دهد چشم بپوشان ؟ اگر به تو «عزیزم» خطاب کرده ام ، تعجب نکن . خیلی ها هستند که با قلبشان مثل آب یا آتش رفتار می کنند . عارضات زمان ، آن ها را نمی گذارد که از قلبشان اطاعات داشته باشند و هر اراده ی طبیعی را در...
-
برای تو
جمعه 7 آبانماه سال 1389 09:11
ای همه من! وقتی تو آمدی دلم به رویت خندید!اندوه تنهاییم در زلال چشمه های نگاهت خود راشست و سِحر جادوی حضورت مرا به یادم آورد . تورا وقتی یافتم که همه حجره های دلم به عطر نام تو معطر شدند و نفس نفس ، حضورت را با دم و بازدم حس میکردم و به خاطرِت جان می سپردم ! تو در شبستان خیالم نازل شدی ! طعم دعاهای اجابت شده ام بودی ،...
-
سعادت
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 22:18
آسمان نمی خواهد که آدمی بدبخت باشد چون در باطن او میل به سعادت را قرار داده است و به سعادت آدمی خداوند ستوده می شود . آیا درست است که زن سعادت خو را به بدبختی همسرش بدست آورد . آیا درست ست که مرد عواطف همسرش را به اسارت بگیرد تا خوشبخت شود . جبران خلیل جبران
-
مارگورت بیکل
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 20:26
بیا پروازاعتماد را با هم تجربه کنیم وگرنه می شکنیم بال های دوستیمان را
-
نامه چهاردهم نادر ابراهیمی
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 12:22
عزیز من! باور کن که ھیچ چیز به قدر صدای خنده ی آرام و شادمانه ی تو، بر قدرت کارکردن و سرسختانه کار کردن من نمی افزاید، و ھیچ چیز ھمچون افسردگی و در خود فروریختگی تو مرا تحلیل نمی برد، ضعیف نمی کند، و از پا نمی اندازد. من است که می خواھد به قیمت نشاط « من » البته من بسیار خجلت زده خواھم شد اگر تصور کنی که این صنعتی و...
-
نامه سیزدهم نادر ابراهیمی
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 10:53
عزیز من! زندگی مشترک را نمی توان یک بار به خطر انداخت، و باز انتظار داشت که شکل و محتوایی ھمچون روزگاران قبل از خطر داشته باشد. چیزی ، قطعاً خراب خواھد شد چیزی فرو خواھد ریخت چیزی دگرگون خواھد شد چیزی - به عظمت حرمت - که بازسازی و ترمیم آن بسی دشوارتر از ساختن چیزی تازه است... کاسه ی بلور را نمی توان یک بار از دست رھا...
-
تست
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 09:26
اعتقاد ات تبتی ها به شناخت درون بسیار جالب است تا جایی که اگر کسی زمان تولد خود را بدقت حتی به ساعت و ثانیه بداند تسلسل روح وی را در کالبد ها ی گذشته و آینده تشخیص خواهند داد. این؛یکی از آزمونهای دلای لاما( از کاهنان برجسته آنهاست ) است برای این آزمون زمان بگذارید از آن لذت خواهید برد دلای لاما توصیه میکند که آن را...
-
نامه دوازدهم نادر ابراهیمی
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 07:46
بانوی بزرگوار من! چرا قضاوتھای دیگران در باب رفتار، کردار، و گفتار ما، تو را تا این حد مضطرب و افسرده می کند؟ چرا دائماً نگرانی که مبادا از ما عملی سر بزند که داوری منفی دیگران را از پی بیاورد؟ که گھگاه این قدر تو را آسیمه سر و دلگیر می کنند ، چه کسانی ھستند؟ « دیگران » راستی این آیا ایشان را به درستی می شناسی و به...
-
اهورامزدا
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 21:39
سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد تندیس نخواهد شد اززخم تیشه خسته نشو که وجودت شایسته تندیس است .
-
نامه یازدهم نادر ابراهیمی
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 19:51
بانوی بالا منزلت ما! به یاری اراده و ایمانی ھمچون کوه خوب ترین روزھای زندگی -فراسوی جملگی صخره ھای صعب تحمل سوز بر فراز قله ھای رفیع شادمانی- در انتظارت باد! به خاطر چندمین سالگرد تولدت از سوی این کوھنورد قدیمی
-
جملات زیبا
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 18:08
۱- کسانی خوشبخت هستند که فکر و اندیشه شان بسوی چیزی غیر از خوشبختی خودشان است. (استوارت میل) ۲- آرزو دارم روزی این حقیقت به واقعیت مبدل شود که همهی انسانها برابرند. (مارتین لوترکینگ) ۳- بهتر است روی پای خود بمیری تا روی زانوهایت زندگی کنی. (رودی)
-
چهار سخنی که زاهد را تکان داد!
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 16:17
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد . اول مرد فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد . او گفت ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود! دوم مستی دیدم که ... افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟ سوم کودکی دیدم که...
-
هیچوقت زود قضاوت نکن
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 14:50
هیچوقت زود قضاوت نکن مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند. مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه...
-
راز زوج خوشبخت در سالگرد ازدواج
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 14:07
روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختیشونو) بفهمن. سردبیر میگه: آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟...
-
حقایقی در مورد گریه کردن!
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 13:08
گریه تولد و مرگ آدمیرا نشانه گذاری میکند.گریستن نخستین واکنش نوزادی است که متولّد میشود و فردی که از دنیا میرود واکنش ماتمی را در بازماندگان بر میانگیزد که با گریه همراه است. * چرایی و چگونگی گریستن همواره یکی از رازهای پیچیدۀ زندگی انسان بوده است . گریه در زندگی و رشد افراد عملکردهای متفاوتی دارد و در همراهی با...
-
هدیه ای برای مادر
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 11:36
هدیه ای برای مادر چهار برادر ، خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدمهای موفقی شدند چند سال بعد گرد هم آمدند ، و با هم شامی داشتند و در مورد هدایائی که برای مادر خود که دور از آنها در شهر دیگری زندگی میکرد ،میفرستادند ، صحبت کردند . اولی گفت : من خانه بزرگی برای مادرم ساختم دومی گفت : من یک سالن سینمای یکصدهزار...
-
نامه دهم نادر ابراهیمی
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 09:07
عزیز من! دیروز به دلیلی چه بسا برحق، از من رنجیده بودی. دیشب که در باب فروش چیزی برای دادن اجاره ی خانه، با مھرمندی آغاز سخن کردی، ناگھان دلم دریچه ای گشوده شد و شادی بی حسابی به قلبم ریخت؛ چرا که دیدم، ما، رنجیدگی ھای حاصل از روزگار را ، چون موج ھای غران بی تاب، چه خوب از سر می گذرانیم و باز بالا می پریم و بالاتر، و...
-
روسو
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 20:53
می توان حقیقتی را دوست نداشت، اما نمی توان منکر آن شد
-
ژان ژاک روسو
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 20:23
آسایش زمان نمی شناسد، هر وقت خسته شدی بیاسای
-
امرسون
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 18:05
افکارتان را پیشاپیش برموفقیت متمرکزسازید.اگراراده کنید واستاقمت داشته باشید بی شک موفق می شوید