ھمراه ھمدل من!
در زندگی ،لحظه ھای سختی وجود دارد؛ لحظه ھای بسیار سخت و طاقت سوزی ، که عبور از درون این لحظه
ھا، بدون ضربه زدن به حرمت و قداست زندگی مشترک، به نظر، امری نا ممکن می رسد.
ما کوشیده ایم - خدا را شکر - که از قلب این لحظه ھا، بارھا و بار ھا بگذریم، و چیزی را که به معنای حیات
ماست و رویای ما، به مخاطره نیندازیم.
ما به دلیل بافت پیچیده ی زندگی مان، ھزار بار مجبور شدیم کوچه ای تنگ و طولانی و زر ورقی را بپیماییم، بی
آن که تنمان دیوار این کوچه را بشکافاند یا حتی لمس کند.
ما، در این کوچه ی بسیار آشنا، حتی بارھا ، مجبور به دویدن شدیم، و چه خوب و ماھرانه دویدیم
انگار کن بر پل صراط...
نامه