-
جک ترکی
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 19:55
از ترکه می پرسن نخست وزیر به انگلیسی چی می شه؟ می گه :First And Under !!!
-
میکروفون بلند گو
چهارشنبه 14 مهرماه سال 1389 19:53
ناهار آب گوشت داریم، مامانی با گوشکوب در حال کوبیدن نخود و لوبیا است، موضوع انشا رو به مامانی می گویم مامانی گوشکوب را نشانم می دهد و می گوید: کاربرد تریبون به مانند گوشکوب است با هر دو می توان له کرد، با گوشکوب نخود و لوبیا را و با میکروفون و تریبون شخصیت و حیثیت افراد را! بابابزرگ یک قاشق آبگوشت وارد دهانش می کند و...
-
فال
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 20:17
من عاقبت ازاینجا خواهم رفت! پروانه ای که با شب می رفت این فال را برای دلم دید. دیری است . مثل ستاره ها چمدانم را از شوق ماهیان و تنهائی خودم پر کرده ام ، ولی مهلت نمی دهند که مثل کبوتری در شرم صبح پر بگشایم با یک سبد ترانه و لبخند خود را به کاروان برسانم . اما ، من عاقبت از اینجا خواهم رفت . پروانه ای که با شب می رفت...
-
+۱۸
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 20:02
یارو تو قزوین بوده پولش افتاده بوده زمین....ولی دولا نمیشده برش داره ، یه پیرمرده میاد بهش میگه بالام جان را پولتو بر نمیداری...؟؟ یارو میگه: بابا اینجا قزوینه...خطرناکه...پیرمرده میگه: نه بابا این حرفا ماله قدیمه...اینجا عوض شده. یارو میگه راستی؟؟؟پیر مرده میگه: آره بابا یارو تا دولا میشه پولشو برداره پیرمرد...
-
+۱۸
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 20:00
رشت زلزله میاد، رشتیه میره بالای سر جنازه زنش ومیگه فقط دیوار روت نخوابیده بود که اونم خوابید
-
عاشقانه
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 20:00
هر انسانی که بدنیا می آید برای یافتن گمشده ای می آید که رسالت اوست . من هم چیزی را گم کرده بودم که نمی دانستم چیست. بارها و بارها اتفاق می افتاد که احساس می کردم آن را یافته ام،زمانی در لذت های حقیقی و نا حقیقی ام ، زمانی در نوشتن هایم ، زمانی در آموختن علم ، زمانی در جسارتم برای بد بودن ، زمانی در شعر و زمانی در تو
-
هدیه خداوند
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 19:55
آنچه که هستی هدیه خداوند به توست و آنچه که میشوی هدیه تو به خداوند است.پس بینظیر باش.
-
چطوری می فهمی که الان در سال 2010 هستی؟
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 19:52
چطوری می فهمی که الان در سال 2010 هستی؟ 1 یهو نگاه میکنی می بینی خانوادت که 3 نفر بیشتر نیستن 5 خط موبایل دارن 2 واسه همکارت ایمیل میفرستی،در حالیکه میز بغل دستی تو نشسته 3 رابطت با اقوام و دوستانی که ایمیل ندارن کمتر و کمتر میشه تا به حد صفر برسه 4 ماشینت رو جلوی در خونه پارک میکنی بعدش با موبایلت زنگ میزنی خونه که...
-
کدام گوری بودی؟
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 19:46
مردی داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: اگر یک قدم دیگه جلو بروی کشته می شوی . مرد ایستاد و در همان لحظه آجری از بالا افتاد جلوی پایش . مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرش را نگاه کرد اما کسی را ندید . بهر حال نجات پیدا کرده بود . به راهش ادامه داد . به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشود باز...
-
عشقبازی به همین آسانی است...
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 21:22
عشقبازی به همین آسانی است ... که گلی با چشمی بلبلی با گوشی رنگ زیبای خزان با روحی نیش زنبور عسل با نوشی کارهمواره باران با دشت برف با قله کوه رود با ریشه بید باد با شاخه و برگ ابر عابر با ماه چشمه ای با آهو،برکه ای با مهتاب و نسیمی با زلف دو کبوتر با هم وشب و روز و طبیعت با ما عشقبازی به همین آسانی است ... شاعری با...
-
آیا می دانستید که ...
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 19:41
آیا می دانستید که ... فیل از گوش هایش به عنوان تهویه هوا نیز استفاده می کند. او دمای بدنش را توسط گوش هایش متعادل نگه می دارد. چون سطح بزرگی دارد که حیوان می تواند از طریق آن حرارت بدنش را کاهش دهد. .. ضربان مرغ مگس خوار 1000 مرتبه در دقیقه است. .. حیوانی چون سگ و گربه تنها از طریق نفس زدن تند تند به دفع گرمای بدن خود...
-
پیرزن و پیرمرد ۶۰ساله
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 19:27
زن و شوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. درمورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز : یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و درمورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها...
-
آسان بیندیش راحت زندگی کن
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 19:17
میگویند در کشور ژاپن مرد میلیونری زندگی میکرد که از درد چشم خواب بچشم نداشت و برای مداوای چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزریق کرده بود اما نتیجه چندانی نگرفته بود. وی پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زیاد درمان درد خود را مراجعه به یک راهب مقدس و شناخته شده میبیند. وی به راهب مراجعه میکند و راهب نیز پس...
-
زمان
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 19:10
زمان ، طولانی می شود برای کسانی که غصه دارند ، کوتاه می شود برای کسانی که شاد هستند ، دیر می گذرد برای کسانی که منتظر هستند ، زود می گذرد برای کسانی که عجله دارند ، اما ابدی می شود برای کسانی که عاشق هستند
-
................
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 19:08
عشقت را نثار کسی کن که لایق آن باشد نه تشنه آن. زیرا هر تشنه ای روزی سیراب می شود
-
+۱۸
دوشنبه 12 مهرماه سال 1389 18:38
یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش… راهبه سوار میشه و راه میفتن… چند دقیقهء بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه… راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار… کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه… چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 مهرماه سال 1389 23:22
همیشه آغاز کسی باش که پایان تو باشم