مردی داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: اگر یک قدم دیگه جلو بروی کشته می شوی.مرد ایستاد و در همان لحظه آجری از بالا افتاد جلوی پایش.
مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرش را نگاه کرد اما کسی را ندید. بهر حال نجات پیدا کرده بود.
به راهش ادامه داد.به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشود باز همان صدا گفت : بایست مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعتی عجیب از کنارش رد شد. بازهم نجات پیدا کرده بود.
مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد : من فرشته نگهبان تو هستم .مرد فکری کرد و گفت :اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم کدام گوری بودی ؟؟؟*
سلام
وبلاگ جالبی داری
مطالب خوبی توش قرار دادی
اومدم دعوتت کنم اگر مایل باشی توی انجمن ما فعالیت کنی
هر هفته به بهترین هامون جایزه میدیم
توی انجمن مطالبی درباره طراحی وب ، سرگرمی، مطالب آموزشی(درسی) ، برنامه نویسی و وبلاگ نویسی و غیره میتونی پیدا کنی یا اینکه توش فعالیت کنی، ممنون از وبلاگ خوبت
فعلا