دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.
دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.
شیر نری دلباختهی آهوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و میترسید بوسیلهی حیوانات دیگر دریده شود.
از دور مواظبش بود…
پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست،
شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد.
دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت.
با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد.
و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…
Tannaz
پنجشنبه 21 بهمنماه سال 1389 ساعت 12:46 ب.ظ
سلام !مرسی !!حکایت قشنگی بود !!