لحظه دیدار نزدیک است .....

دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.

لحظه دیدار نزدیک است .....

دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.

بهشت و جهنم

روزی مردی مومن و پاکدامن از خدا خواست که بهشت و جهنم را به او نشلن دهد. خداوند نیز قبول کرد و سپس او را به سوی دو در برد.خداوند او را داخل یکی از درها کرد. پشت آن در اتاقی کوچک با میزی گرد در وسطش بود که چند نفر دور میز نشسته بودند. روی میز غذاهایی خوشمزه و لذیذ جود داشت که فضای اتاق را پر کرده بود.به آرنج دست هر یک از افراد قاشقی با دسته ای بلند بسته شده بود.به طوری که آنان نمی توانستند قاشق خود را پر کنند و سپس به دهان ببرند.همه ی آن افراد لاغرو مریض و رو به مرگ بودند. مردبیرون آمد خداون گفت:این جا جهنم است.
سپس مرد وارد اتاق دیگری شد .آن اتاق نیز ماننداتاق قبلی با میز گردی در وسط و غذاهای لذیذی بر روی آن بود با این تفاوت که افراد آن اتاق همگی سالم و خوشحال از غذا ها لذت می بردند در حالی که آنان نیز مانند افراد اتاق قبلی قاشق های بلندی به دستشان بسته شده بود اما آنان یاد گرفته بودند که به یک دیگر غذا دهند و با هم به خوبی زندگی کنند.
مرد بیرون آمد و خداوند گفت این جا بهشت است.
کسانی که تنها به فکر خود هستند جایگاهشان در جهنم است و کسانی که به فکر دیگران نیز هستند و دیگران را نیز در خوشی خود نیز شریک می کنند جایگاهشان در بهشت است.
 

 


تحقیقات نشان داده که از 100 درصد مردم تنها 3 درصد آنان این مطلب را برای دیگران نیز بازگو می کنند تا مانند افراد اتاق دوم باشند.93 درصد دیگر این کار را نمی کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد