لحظه دیدار نزدیک است .....

دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.

لحظه دیدار نزدیک است .....

دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.

روانشناسی دروغ

تقریبا همه دروغ می گویند، اما دروغ داریم تا دروغ. جان هالند راست می گوید دروغ داریم تا دروغ: دروغ شاخ دار، دروغ مصلحت آمیز، دروغ کودکانه و... اما دروغ های بی خطر یا کم خطری هم هست که همة ما در زندگی روزمره مان زیاد گفته یا شنیده ایم. در زمانه ای که می شود به کمک انواع روش های ارتباطی، یاد بگیریم که صادق باشیم و با یکدیگر با احترام رفتار کنیم، چرا به دروغ گویی عادت کرده ایم و چگونه می توانیم از شر این عادت مزاحم، خلاص شویم؟ روان شناسان به این پرسش ها، پاسخ های علمی و دقیقی می دهند.



۱ دروغ گوهای مرضی
فرایند دروغ گویی از سن 4 تا 5 سالگی آغاز می شود، یعنی همان زمانی که کودک، نسبت به استفاده از زبان، آگاهی پیدا می کند. البته دروغ کودکان، معمولا بی ضرر و صرفا به قصد رهایی از مخمصه یا رسیدن به آن چیزی است که دوست دارند داشته باشند. اما در میان بزرگسالان، اگر دروغ های مصلحتی را کنار بگذاریم، به اشخاصی برمی خوریم که خیلی زیاد و در مسائل کوچک و بزرگ، دروغ می گویند. روان شناسان به این افراد می گویند: دروغ گوهای مرضی.
دروغ گوهای مرضی، دروغ می گویند تا در خیال خودشان از حریمشان محافظت کنند، دوست داشتنی و موجه به نظر برسند، به منافع مادی یا اجتماعی بیشتری دست پیدا کنند و یا این که از مجازات فرار کنند. البته در بیشتر مواقع، آن هایی که از چنین افرادی دروغ می شنوند، خودشان تا درجاتی متوجه اند که فرد مقابل شان دارد دروغ می گوید و چه بسا که دلشان هم برای آن فرد بسوزد که چرا چنین ذهن بیماری دارد.
دستة دیگری از دروغ گوها هستند که حساب شده، عامدانه و برای کسب منافع شخصی، دروغ می گویند و این کار را هم زیاد و به صورت حرفه ای انجام می دهند. روان شناسان، این افراد را جزو شخصیت های ضداجتماعی طبقه بندی می کنند. این گروه معمولا زیاد سر و کارشان به پلیس، دادگاه و زندان می افتد. دروغ گویی معمولا با گذشت زمان، بدتر و بدتر می شود. چرا که اصل بر این است که وقتی آدم یک دروغ می گوید، بعدها ناچار می شود که برای رفع و رجوع آن دروغ، دروغ های بیشتری بگوید.

۲ تمرین حقیقت
چرا؟ اصلا چرا دروغ می گوییم؟ روان شناسان، برخی از مهم ترین دلایلی را که باعث می شود دروغ بگوییم، این گونه فهرست می کنند:
می خواهیم از درگیری پرهیز کنیم.
نمی خواهیم باعث خشم یا صدمة کسی بشویم.
نمی خواهیم احساسات کسی را جریحه دار کنیم.
می خواهیم کسی را تخریب یا روحیه اش را تضعیف کنیم.
می خواهیم احترام و تحسین دیگران را جلب کنیم.
دوست داریم به قدرت بیشتری برسیم.
نمی خواهیم با حقیقت تلخی دربارة خودمان مواجه شویم.
دوست نداریم به اشتباهات مان اعتراف کنیم.
می خواهیم فعلا روی قضیه ای را بپوشانیم، به این امید که شاید بعدا اوضاع، بهتر شود.
جالب این که خیلی از مواقع، ممکن است نیت شخص دروغ گو هم خیرخواهانه باشد، هر چند که دروغ گویی در اکثر مواقع، ریشه در خود شخص و خودخواهی شخص دروغ گو دارد.
اما سؤال مهم تر، این است که آیا می توانیم با یادگیری و تمرین مهارت های ویژه ای، خودمان را مقید کنیم که همیشه و تحت هر شرایطی، حقیقت را بگوییم و از دروغ گویی خودداری کنیم؟ پاسخ روان شناسان، این است که بله، این کار در بیشتر مواقع امکان پذیر است، اما به تمرین و ممارست نیاز دارد. باید یاد بگیریم الگوهای فرار از حقیقت را که در ذهنمان شکل گرفته، کم کم از بین ببریم تا بتوانیم نوعی رابطة سالم و احترام آمیز را با مخاطبان مان سر و شکل بدهیم.


3 تغییر ذهنیت
با فرض این که شخص دروغ گو از نظر روانی دچار مشکل حادی نیست، روان شناسان می گویند که دروغ گو به خاطر فقدان مهارت، دست به نوعی انتخاب اشتباه می زند و از بین راست و دروغ، دروغ را انتخاب می کند تا به زعم خودش، شرایط را به نحو مؤثری مدیریت کرده باشد. دروغ گویی های بی خطر یا کم خطر نیز در بیشتر موارد، صرفا ریشه در یک تنبلی ذهنی دارد و به شکل یک عادت غلط در روح و روان شخص دروغ گو رسوخ می کند.
روان شناسان اعتقاد دارند برای کسی که به دروغ گویی عادت کرده، بهتر این است که اول از همه، ذهنیت (mindset) خودش را تغییر بدهد تا بتواند راست گویی مهارتی (skillful honesty) را بیاموزد و به کار ببندد.

۴ تصمیم عجولانه، ممنوع
چه چیزی باعث می شود ما به این فکر بیفتیم که دروغ گفتن، بهترین راه حل در وضعیت موجود است؟ چه ترسی در پشت این انتخاب اشتباه، پنهان شده است؟ ترس از این که اشتباه کرده باشیم؟ ترس از این که دیگران از ما خوششان نیاید؟ ترس از این که قادر نباشیم حقیقت را در قالبی محترمانه، قابل پذیرش و قابل تحمل عرضه کنیم؟
چرا فکر می کنیم که دروغ در شرایط خاصی می تواند نتیجة خوبی به همراه داشته باشد؟ و...
سؤالات بالا را به دقت بررسی کنید و دربارة پاسخ هایتان عادلانه قضاوت کنید. وقتی انگیزه های دروغ گویی تان معلوم شد، بهتر می توانید خودتان را مجهز کنید تا اگر دوباره سر و کلة میل به دروغ گویی پیدا شد، آن را از سر راه بردارید.
اما قبل از این که بخواهید کاری بکنید یا عکس العملی از خودتان نشان بدهید، تمام گزینه های احتمالی را بررسی کنید. دروغ گویی در خیلی از موارد، نتیجة تصمیم گیری های عجولانه و عاری از تدبیر است. وقتی متوجه شدید که دارید دروغ سر هم می کنید، مکث کوتاهی بکنید و از مخاطب خودتان اجازه بخواهید تا بار دیگر، سؤال او و شرایط و موضوع مورد بحث را بررسی کنید. شاید زمان، این اجازه را به تان بدهد که سر و سامانی به افکار تان ببخشید. در همین زمان می توانید در کنار بررسی مسأله، نیت و انگیزة خود تان را نیز ارزیابی کنید.ذهنتان را متوجه شخص یا جملة قصاری کنید که شما را به راست گویی دعوت می کند. چه بهتر که پیشاپیش، مجموعه ای از این نوع جملات سودمند و پرمغز فراهم کرده باشید یا پیشاپیش، فهرستی از کسانی را که دوستشان دارید و مورد احترام تان هستند، گردآورده باشید. صادقانه از خودتان بپرسید که در شرایط کاملا واقع بینانه، اگر راستش را بگوییم، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد، چیست؟

۵ درک طرف مقابل
تصور کنید شما باعث شده اید موقعیتی متفاوت از آن چه که باید، به وجود بیاید و فرض کنید که شما مسبب این وضع نابهنجار بوده اید. اگر فکر می کنید که شاید با بحث بتوانید به یک درک متقابل برسید و تلخی حاصل از ابراز حقیقت را بگیرید، بهتر است از این نوع عبارات و جملات استفاده کنید:
شاید این حرفی که می خواهم بزنم، درست نباشد، اما لطفا صبور باشید...
برداشت من این است که... آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟
می دانم که شاید اشتباه کرده باشم، اما می خواهم شما هم بدانید که...
سعی کنید حتما نشان بدهید که احساس طرف مقابل را درک می کنید. مثلا ابتدا بگویید: من درک می کنم که تو عصبانی هستی و... و سپس نظر خودتان و در صورت امکان، راه حل های پیشنهادی تان را ارائه دهید. سعی کنید احساستان را به نوعی در کلام، لحن و رفتار خودتان به مخاطب منتقل کنید: من هم از این که فلان کار، رأس زمان مقرر تمام نمی شود، واقعا ناراحتم. شما می توانید این ناراحتی را در صدا و چهرة من ببینید... سپس توضیح بدهید که قصدتان این نبوده و سریع نتیجه گیری کنید که: الان می خواهم در حضور شما برنامه ای تنظیم کنم که هر چه سریع تر، کار تکمیل شود. و دقیقا مشخص کنید که کدام بخش از گفته هایتان واقعیت است و کدام بخش، تصورات و نظرات شماست. اگر این کار را نکنید، ممکن است کم کم به سراغ جعل واقعیت و نهایتا سراغ دروغ گویی بروید

اعتماد به نفس اساس موفقیت ها و پیروزی های بزرگ

شما می توانید از عهده هر کاری برآیید به شرط آن که شدیداً خواستار آن باشید.

مردم عادی امید و آرزو دارند ؛ افراد متکی به نفس ، هدف و برنامه.

 عدم توانایی یا نداشتن شرایط مناسب نیست که مانع پیشرفت شماست ؛ مانع واقعی نداشتن اعتماد به نفس است.

 شما هیچ محدودیتی در توانایی انجام کار ندارید جز محدودیت هایی که خودتان در ذهنتان ایجاد می کنید.

 اعتماد به نفس یک عادت است . برای پرورش آن باید طوری عمل کنید که گویی اعتماد به نفسی را که خواستار آن هستید دارید.

 رؤیاهای بزرگ داشته باشید. فقط رؤیاهای بزرگ می توانند روحیه و ذهن شما را فعال نگه دارند.

 کلید اعتماد به نفس این است که ابتدا  تصمیم بگیرید چه می خواهید و سپس برای رسیدن به خواسته خود طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد.

 در درونِ جسارت ،  نبوغ  و قدرت سحرآمیزی نهفته است.

 واقع نگر باشید و آینده  ایده آل خود را با تمام جزئیات آن مجسم کنید.

 آینده متعلق به کسانی است که خواستار آن هستند . از همین امروز تصمیم بگیرید هر چه را در زندگی آرزو دارید طلب کنید.

شما همیشه در این که چه کاری را بیشتر، چه کاری را کمتر و چه کاری را اصلاً انجام ندهید آزاد هستید. 13. انسان هایی که اعتماد به نفس دارند خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند. فقط خودشان را با بهترین کسی که می توانند باشند مقایسه می کنند.

 در هر بخشی از زندگی به عالی بودن فکر کنید و هرگز برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکنید.

هر کاری را که دوست دارید ، انجام دهید و با تمام وجود برای بهتر بودن در آن کار تلاش کنید

چند خاصیت جالب !!!

  •  

  1. اگر پیه گرگ را به بدن کسی بمالید آن شخص نزد مردم منفور میشود و چنان مردم از وی دوری میکنند که راهی جز خودکشی برای او باقی نمی ماند !!!

  2. اگر میخواهید کسی را عاشق وشیفته خود کنی کمی خون هدهد(شانه بسر) به او بپاشید.!!!

  3. اگر خواستی خوانواده ای را آواره کنی ....بگذریم !!!

  4. اگر خواستی شخصی از جمعی بیرون رود بر روی کاغذی بنویسید " یاشیخ احمد شاماکی " و کاغذ را زیر زانوی خود گذاشته و فشار دهید !!!

  5. یک اسم اعظم هندی وجود دارد که قبل از انجام هر کاری آنرا ذکر کنید در آن کار موفق میشوید :" اهنرس " 7 مرتبه ذکر شود..

  6. سوره کوثر را برعکس بر کاغذی نوشته و در پوست گردو قرار دهید و همراه داشته باشید تا همه از شما بترسند !!!

  مطالب فوق از کتلبهای قدیمی گرفته شده  پس خواهشا ما را به ترویج خرافات و... متهم نکنید !!!

11 گیاه دارویی پایین آورنده قند خون

1- پیاز و سیر

سیر از سبزی‌ هایی است که تاریخی بسیار کهن دارد. این گیاه حداقل 3 هزار سال در طب چین کاربرد داشته است.

پیاز نیز یکی از قدیمی ‌ترین گیاهان زراعی است که از هزاران سال قبل به عنوان طعم ‌دهنده غذاها و همچنین دارو از آن استفاده می ‌شود. ‏ترکیبات فعال گوگردی مانند آلیل‌ پروپیل دی ‌سولفید موجود در پیاز و اکسیدآلیل دی‌ سولفید موجود در سیر نقش اصلی را در کاهش قندخون دارند.

پیاز و سیر باعث افزایش میزان انسولین در خون می ‌شوند. هر چقدر مصرف این مواد بیشتر باشد، قند خون بیشتر کاهش می ‌یابد. مصرف قرص ‌های سیر به میزان 2400 میلی‌ گرم در روز به مدت 3 ماه، قند خون را مختصرا کاهش می ‌دهد.



2- خیار تلخ

این میوه شبیه کدوی زگیل‌ دار است و در نواحی گرمسیر مانند آمازون، آفریقای‌ شرقی و آسیا رشد می‌ کند و در آمریکای‌ جنوبی به عنوان غذا و دارو کشت می ‌شود. میوه تازه آن به رنگ سبز است که با رسیدن به رنگ نارنجی- زرد تبدیل می ‌شود.

تمام قسمت ‌های این میوه بسیار تلخ است. میوه خیار تلخ حاوی ماده ‌ای شبیه انسولین است و مصرف روزانه حدود 60 گرم شیره این گیاه به کاهش مختصر قندخون منجر می ‌شود


3- شنبلیله

این گیاه بومی ‌ایران است و در بیشتر نواحی ایران می‌ روید و به عنوان سبزی خوراکی کاشته ‌شده و مصرف می ‌شود.

تجویز 15 تا 50 گرم پودر دانه شنبلیله خیسانده در آب موجب کاهش قندخون ناشتا و بعد از غذا می‌ شود. پودر دانه شنبلیله علاوه بر کاهش مختصر قندخون باعث کاهش چربی ‌های خون نیز می ‌شود.


.








ادامه مطلب ...

روش های افزایش علاقه بین زن و شوهر چیست؟

پدیدار شدن مهر و محبت افزون‏تر، معلول یک سرى عوامل است که بعضى از آنها در دست همسر و برخى در اختیار زوج است. آنچه که در اختیار زن است، احترام و اهمیت دادن به شوهر، مهیا کردن محیط خانه براى او، همراهى با او در امور مختلف، پرهیز از بحث و مجادله‏هاى بى‏نتیجه، توجه به خواسته‏هاى جنسى شوهر و آماده ساختن خود براى او، صداقت و امانت و فداکارى و گذشت، از جمله امورى است که مراعات آن از جانب زن، مى‏تواند در جلب محبت شوهر مؤثر باشد. اسلام به منظور ایجاد علاقه و محبت بیشتر میان دو همسر، به همتایى و کفو بودن آنها سفارش کرده است. در واقع مى‏توان گفت: مرد و زن اگر از نظر شرایط اعتقادى و اقتصادى، نزدیک به هم باشند و براساس صداقت و حسن اعتماد به همدیگر، زندگى خود را آغاز کنند و در طول زندگى روزمره به آن توجه کافى داشته باشند و آن را رعایت نمایند خداوند علاقه، محبت و الفت را بین این دو همسر قرار خواهد داد. پس از انعقاد پیمان ازدواج نیز براى استحکام خانواده و استمرار آن الفت و علاقه، باید هر یک از مرد و زن به روابط میان خود توجه کافى مبذول کنند. همان طور که امام صادق (ع) توصیه‏هاى زیر را به هر یک از زن و شوهر ارائه فرموده‏اند(1) مرد در پیوند میان خود و همسرش از سه چیز بى نیاز نیست:
1. همدلى با زن تا از این راه محبت و دلبستگى زن را به خود جلب کند.
2. حسن خلق و متوجه کردن دل زن به سوى خویش با قیافه اى که در چشم زن خوشایند باشد.
3. توسعه دادن در معیشت همسر.
زن هم در ارتباط میان خود و همسر همدلش از سه خصلت بى‏نیاز نیست:
1. خویشتندارى از هر آلودگى تا دل شوهر در اعتماد به وى در هر خوش و ناخوش مطمئن باشد.
2. مراقب حال شوهر بودن تا اگر لغزشى از او سر زد شوهر با او مهربان باشد.
3. اظهار عشق به شوهر با دلربایى و زیبا ساختن خویش در چشم وى.
با استفاده از روایت فوق و دستورات دیگرى که از بزرگان به ما رسیده است مى‏توان به خوبى و به آسانى علاقه و محبت را افزایش داد.
در این رابطه چهل نکته مفید و سازنده بیان مى‏گردد تا با عمل به آنها بتوانید در دوستى و ارتباط صمیمانه با همسرتان موفق باشید.
راه کارهاى ایجاد محبت
1. با مطالعه کتاب‏هاى مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏هاى آموزش خانواده، دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید.
2. با همدلى، هم‏فکرى، همکارى و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف، میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید.
3. هر یک از زوجین دیگرى را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى کند.
4. با یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى نظیر به حرف‏هاى یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعى و مشورت کردن- روابط خود را بهبود بخشید.
5. بکوشید، باایجاد کانونى گرم و صمیمى، تمام اعضاى خانواده- به ویژه زن و شوهر- مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند.
تا که از جانب معشوق نباشد کششى کوشش عاشق بیچاره به جایى نرسد
6. هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جاى سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایى مسأله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید.
7. براى رسیدن به امنیت روانى وعاطفى در روابط زناشویى، داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید.
8. در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود.
9. به هر طریق ممکن رفتارهاى مطلوب همسرتان را مورد توجه و تأیید قرار دهید به گونه‏اى که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید.
10. تشویق و تأیید و بیان نکات مثبت، به طور آشکار یا در جمع باشد و تذکر نکات منفى و انتقاد، به طور محرمانه و در تنهایى صورت گیرد.
11. براى خصوصیات و نیازمندى‏هاى یکدیگر، ارزش قائل شوید و در روابط کلامى، عاطفى، اقدام‏ها و تصمیم‏گیرى‏ها به افکار و خواسته‏هاى همسرتان توجه کنید.
12. اگر رفتار خاصى براى شما مبهم است، ساده‏ترین راه این است که از همسرتان هدف
و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمت‏آمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید.
13. خشونت همسرتان را با خشونت پاسخ ندهید. خشونت را با سکوت پاسخ گویید و در موقعیتى مناسب درباره مسأله مورد نظر به بحث و گفت‏وگو بپردازید.
14. بکوشید در سراسر زندگى- به خصوص در روابط بین خود و همسرتان- به جاى هر گونه پیش‏داورى یا مشاهده اشکالات و ضعف‏ها، نقاط مثبت و قوت را ببینید به عبارت دیگر، به جاى توجه به نیمه خالى لیوان، به نیمه پر آن توجه کنید.
15. سعى کنید در برنامه ریزى براى فعالیت‏هاى اجتماعى، اوقات فراغت، دید و بازدیدهاى خانوادگى و نظایر آن، با یکدیگر مشورت کنید و از یک جانبه‏نگرى بپرهیزید.
16. در هر فرصتى که پیش مى‏آید، با همسر و اعضاى خانواده‏تان ارتباط کلامى و عاطفى برقرار کنید. شایان ذکر است زنان از صحبت کردن با همسرشان بیش‏تر لذت مى‏برند. بنابراین، مردان باید فعالانه به سخنان همسران‏شان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند.
17. اگر هر یک از زوجین در شرایط خاصى، نمى‏تواند به سخنان همسرش گوش کند، باید صادقانه و صمیمانه این موضوع را به وى انتقال دهد و تقاضا کند صحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصتى دیگر واگذارد.
18. هر از چند گاهى زوجین در فضایى محرمانه، محبت‏آمیز و صمیمانه به ارزیابى رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر بپرسند، چه باید کرد تا روابطمان بهتر و بانشاطتر شود؟
19. همیشه، در رویارویى با مسائل و مشکلات خانوادگى، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روى آورید.
20. در روز یا در هفته زمان مشخصى را براى گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان اختصاص دهید.
21. از داشتن نگرش‏هاى آرمان گرایانه و شاعرانه در مسأله ازدواج و روابط زناشویى و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید.
22. ارتباط زوجین باید از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست وغیر واقع بینانه به دور باشد. اگر موضوع و مسأله‏اى ذهن یکى از زوجین را به خود مشغول کرده است، باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کند و درستى و نادرستى اش را با همسرش مورد بررسى قرار دهد.
23. هر یک باید زمینه‏هاى بروز سوء تفاهم‏ها و سوء ظن‏ها را از بین ببرد و از رفتارهایى که موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن مى‏شود، خوددارى کند.
24. هر یک از زوجین باید بکوشد با روان‏شناسى همسرش آشنا شود، تا بداند او به چه امورى بها مى‏دهد و نظام ارزشى‏اش چگونه است. براى مثال معمولًا زن به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفى و مورد حمایت واقع شدن اهمیت مى‏دهد و مرد مى‏خواهد مستقل و خود مختار باشد و آزادى عمل را داراى ارزش مى‏داند.
25. زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنه‏آمیز و دو پهلو جداً پرهیز کنند.
26. از رفتارهایى نظیر متلک، تحقیر، سرزنش و به رخ کشیدن یکدیگر که موجب افزایش مقاومت‏هاى روانى در طرف مقابل است، جداً باید پرهیز شود.
27. در سراسر زندگى- از جمله در زندگى خانوادگى- بکوشید به نقاط مثبت، موهبت و نعمت‏هایى که در اختیار دارید بیندیشید نه به امورى که در اختیار ندارید.
28. از خطاهاى یکدیگر سریعاً بگذرید و خطاهاى همدیگر را تحمل کنید.
29. بایادآورى برخى ایام- مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظایر آن- و دادن هدیه‏هایى هر چند کوچک (مثل یک شاخه گل) به طور نمادین عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام کنید.
30. خود را در برابر همسرتان آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارید و از پریشانى و وضع نامرتب بپرهیزید.
31. در انتخاب دوست و برقرارى روابط دوستانه و معاشرت‏هاى خانوادگى با زوج‏هاى دیگر، دقت کنید و این امور را با توافق یکدیگر انجام دهید.
32. از هر گونه رفتارى که به مرد سالارى یا زن سالارى مى‏انجامد، بپرهیزید.
33. خطاى یکدیگر را در حضور دیگران، فرزاندن، آشنایان، والدین یکدیگر و بازگو نکنید.
34. هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نکنید.
35. از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشکر کرده، او را تشویق کنید و انگیزه تکرار آن رفتار را بیشتر سازید.
36. از تصمیم‏هاى نادرست و غیر منطقى و کلى‏گویى‏هاى منفى و شکل‏گیرى افکار منفى، درباره همسرتان شدیداً بپرهیزید.
37. حتى‏المقدور به قول‏هایى که به همسرتان داده‏اید، عمل کنید تا به سلب اعتماد و احساس فریب خوردگى نینجامد.
38. از نسبت دادن القاب و زدن برچسب‏هاى ناگوار و نامطلوب- مانند بدقول، زرنگ، شلخته،
کله‏شق، یک دنده، لجباز و خودخواه- به یکدیگر پرهیز کنید.
39. در مواردى که غمگینى و افسردگى و یا عصبانیت زن یا شوهر، شدت مى‏یابد و احتمال اختلال در کار سیستم عصبى یا غدد درون‏ریز- به ویژه غده تیروئید- وجود دارد، در نخستین فرصت به پزشک متخصص مراجعه کنید تا از عادى بودن ترشح غدد- از جمله غده تیروئید- مطمئن شوید.
40. براى داشتن یک زندگى با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت بگذارید، احساس مسؤولیت کنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد کننده روابط سالم توجه کنید.