ابو سعیدابولخیر در مسجدی سخنرانی داشت مردم از تمام اطراف روستا ها و شهرها امده بودند
جای نشستن نبود و بعضی ها در بیرون نشسته بودند.
سپس شاگرد ابو سعید گفت تو رو به خدا از انجا که هستید یک قدم پیش بگزارید همه یک قدم پیش گزاشتند سپس...
نوبت به سخنرانی ابو سعید رسید او از سخنرانی خود داری کرد مردم که به مدت یک ساعت در مسجدبودن و خسته شده بودند شروع به اعتراض کردند ابو سعید پس از مدتی گفت هر انچه که من میخواستم بگویم شاگردم به شما گفت، شما یک قدم به جلو حرکت کنید تا خدا ده قدم به شما نزدیک شود.
عشق ، در واقع عذاب است، ولی محروم بودن از عشق مرگ است
عزیز من!
فردا، یک بار دیگر، سالروز ازدواج ماست، و من که اینجا نشسته ام و صبورانه خط می نویسم ھنوز ھیچ
پیشکشی کوچکی برای تو تدارک ندیده ام؛ اما این تنھا مسأله ای ست که ھرگز، به راستی ھرگز مرا نگران
نکرده است، و نیز، نخواھد کرد. نگران، نه؛ اما غمگین، البته چرا.
این، در عصر نفرت انگیز شی ئی شدنِ محبت و عشق، معجزه ای ست که ما - من و تو - خوشبختی مان را ،
نه تنھا بر پایه ی پول، بل حتی در رابطه ی با آن نساخته ایم ؛ که اگر چنین کرده بودیم ، چندین و چند بار،
تاکنون، می بایست شاھد ویران شدن شرم آور این بنا بوده باشیم...
و چقدر تأسف انگیز است ویران شدن چیزی که خوب بودنش را مؤمنیم.
و کیست در میان ما که نداند این معجزه ی حذف پول به عنوان حلال مشکلات، تنھا به ھمت والا، گذشت بی
نھایت، بلند نظری و منش بزرگوارانه ی تو ممکن گشته است؟
خداوندا مردم شکر نعمتهای تو را به جا می آورند و من شکر بودن تو چرا که نعمت بودن توست.
- با همه چیز در آمیز و آمیخته نشو، در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش.
- آنان که میفهمند عذاب میکشند و آنان که نمیفهمند عذاب میدهند.
عشق ، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولی است.