لحظه دیدار نزدیک است .....

دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.

لحظه دیدار نزدیک است .....

دوستان عزیزم به قسمت معرفی کتاب توجه بفرمائید.

نامه بیست و دوم نادر ابراهیمی

عزیز من!
گاھی که از روند روزگار، زیر لب، شکایت می کنی، و اظھار تعجب از این که زندگی، با من و تو نیز ، گھگاه، سر
مدارا نداشته است، این گونه به نظر می رسد که تو ھنوز ھم، زندگی را چیزی مستقل از زندگان می بینی، که
به راه خود می رود و آنچه خود می خواھد انجام می دھد؛ و این، البته خوب می دانی که درست نیست. ما بر
سر این مسأله، سالھاست که به وحدت نظر رسیده ایم و اراده به تردید نیز نکرده ایم:
زندگی، در بسیاری از لحظه ھا، عاری از ھر نوع معنا و مفھومی ست. این، ما ھستیم که با مجموعه ی
عملکردھایمان به زندگی معنا و مفھوم می بخشیم. زندگی، به خودی خود، نه بد است نه خوب، نه تلخ است
نه شیرین، نه ظالمانه و نه سرشار از عدالت...
انسان، فقط یک موجود زنده نیست؛ بلکه خود، ھم زنده است و ھم زندگی ست.
می دانم...راست می گویی... این سخنان را بارھا و در ھر جا که توانسته ام گفته ام؛ و نیز گفته ام که این
حوادث نیستند که انسان را امیدوار یا ناامید می کنند؛ این طرز نگاه کردن ما به حوادث است و زاویه ی دید ما،
که مایه ی اصلی یأس و امید را می سازد.
انسان ھنوز یاد نگرفته آنگونه به حوادث نگاه کند که تلخ ترین و دردناک ترین آنھا راھشیارکننده، نیرودھنده،
تجربه بخش، برانگیزنده و آینده ساز ببیند.
استخراج قدرت از درون ضعف، استخراج ایمان از قلب بی ایمانی، بیرون کشیدن آرامش از اعماق آشفتگی ھا، و
تراشیدن و سخت تراشیدن سنگ حجیم و بی قواره ی سرخوردگی ھا، آنگونه که از درون آن ، پیکره ی صیقل و
سنگی و استوار دلبستگی به آینده بیرون کشیده شود - این، وظیفه ی انسان عصر ماست، و این وظیفه ی من
و توست به عنوان آدمھایی که ناگزیر، عصر خویش را پذیرفته ایم و با آن درگیر شده ایم.
بانوی من!
باور کن که این نگاھی بسیار فلسفی، پیچیده و عمیق به زندگی و ارزش ھای آن نیست، این فقط ساده نگاه
کردن است؛ ساده و صادقانه و سازنده نگاه کردن.
ما روزگار خویشتنیم، زمان و زمانه ی خویشتنیم، و جایگاه خویشتن.
ما نفس زندگی ھستیم، و ماده ی زندگی، و روح زندگی...
آیا زندگی را چگونه می خواھی؟
ما را آنگونه بخواه، و ما را آنگونه که می خواھی بساز!
از ھم امروز
از ھمین حالا...

زرتشت

شریف ترین دلها دلی است که اندیشه ی آزار کسان درآن نباشد

هلن کلر

 مرگ هر دوست ... جزیی از وجود من نیز دفن میشود ... ولی سهم آنان در خوشیها و لذتهایم ، مرا وا میدارد تا در این دنیای فانی باقی بمانم

حسین پناهی

گلم ،دلم
حرمت نگه دار
که این اشک ها
خون بهای عمر رفته من است

رابینز

 قانون احتمالات یادت نره ، بلاخره یک نفر خواهد گفت بله