شَنبَلیله یا شنبلید (نام علمی: Trigonella foenum-graecum) گیاهی است از تیره پروانهداران (Fabaceae)و به همین دلیل توانایی همزیستی با باکتریهای تثبیت کننده ازت را داشته و می تواند بخش زیادی از از نیتروزن مورد استفاده خود را تولید کند.
گیاهی است علفی به ارتفاع ۱۰ تا ۵۰ سانتیمتر با گلهایی منفرد و به رنگ روشن که رنگ میوههای آن زرد تا قهوهای است.
این گیاه بومی ایران بوده و در بیشتر نواحی ایران از جمله آذربایجان، اصفهان، فارس، خراسان، سمنان و دامغان میروید و به عنوان سبزی خوراکی کاشته شده و مصرف میشود.
شنبلیله دارای خواص اثر تقویتی، ملین، اشتهاآور، خلط آور و ضدتب، محرک جریان شیر و کاهنده قندخون است.همچنین این گیاه حاوی مقادیر زیادی آهن، فسفر و ویتامین D است. شنبلیله یک داروی گوارشی تلخ است و میتوان آن را در بیماری قند و به صورت موضعی در التهابات پوستی مصرف کرد.جوشانده دانههای این گیاه برای نرمی پوست و همچنین رفع تحریکات جلدی به کار میرود. به این منظور میتوان جوشانده آن را به شکل کمپرس به کار برد.دانههای شنبلیله به لحاظ دارا بودن برخی عناصر همچون آهن در درمان ضعف عمومی بدن بسیار موثر است.جوشانده دانههای این گیاه اگر به صورت غرغره مصرف شود و در رفع ورم لوزهها بسیار مفید و موثر است، همچنین از جوشانده آن برای افزایش میزان شیر در دوران شیردهی میتوان استفاده کرد.پودر گیاه را میتوان به صورت خمیر درآورده و روی کورک و دُملهای چرکی پوست قرار داد.
دانههای شنبلیله که مهمترین قسمت دارویی این گیاه است با باز کردن مجاری عروق خون، از بروز سکته قلبی جلوگیری میکند. این گیاه سرشار از آهن است. پزشکان مصرف این گیاه را به افرادی که مبتلا به کم خونی، کمبود آهن و کمبود هموگولوبین خون اند، توصیه می کنند این گیاه علاوه بر ایران در هند ایتالیا واسپانیا کشت می شود شنبلیله را بعد از شستن خشک کرده خرد کنید روزی 3 بار به مقدار یک قاشق مربا خوری با ماست مخلوط کرده میل نمایید برای پایین اوردن قند خون بسیار موثر می باشد
خواص درمانی :تقویت بنیه ، محافظت در برابر انرژی های منفی ، بهبود ارتباطات اجتماعی
خواص شفا بخش:کمک به عوارض عملکردهای نادرست کبد وغدد وتقویت چشم ها
درسهائی که بر زانوی مادر آموخته شده ، آموزش هایی که پدر داده ، همراه با داستانهای شیرینی که در کنار بخاری به گوش خورده ، یادگارهای شیرینی است که هرگز کاملاً از یاد نمی رود .
مرد برای اعتراف نزد کشیش رفت.
«پدر مقدس، مرا ببخش. در زمان جنگ جهانی دوم من به یک یهودی پناه دادم»
«مسلماً تو گناه نکرده ای پسرم»
«اما من ازش خواستم برای ماندن در انباری من هفته ای بیست شیلینگ بپردازد»
«خوب البته این یکی زیاد خوب نبوده. اما بالاخره تو جون اون آدم رو نجات دادی، بنابر این بخشیده می شوی»
«اوه پدر این خیلی عالیه. خیالم راحت شد. حالا میتونم یه سئوال دیگه هم بپرسم؟»
«چی می خوای بپرسی پسرم؟»
«به نظر شما باید بهش بگم که جنگ تموم شده؟
من در زمان خودم با معدود افرادی مواجه شدم که اشتیاق شدیدی به کار سخت داشتند. خوشبختانه همه آنها همکاران من بودند.