ترکه داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم گرفت منو و خورد
دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!
ترکه میگه: ای بابا، چه زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی!؟
لره نشسته بوده میگفته میخواستم درس بخونم
نذاشتی میخواستم برم سربازی نذاشتی میخواستم کار کنم نذاشتی
یکی میاد میگه با کی حرف میزنی اینجا که کسی نیست ؟
میگه با کون گشادم !!!!!!!!
زن ترکه به ترکه میگه: شوهر همسایه هر روز صبح که میخواد بره سر کار زنش رو میبوسه! تو چرا این کار رو نمی کنی؟ ترکه میگه: آخه من که زنه رو خوب نمی شناسم
دوست دختر ترکه بهش می گه یه حرفی بزن تا قلبم وایسه، غضنفر بعد از کمی فکر می گه: “داداشت پشت سرته!”
یه زن لخت سوار تاکسى اصفهانیه میشه، اصفهانیه همش نگاش میکرد،
زنه میگه چیه زنه لخت ندیدى؟راننده میگه:دیدم،ولى کرایه منو کجاتون گذاشتین